قدس آنلاین- در اینجا لازم است به عوامل متعددی که در عدم ارتباط صنعت و دانشگاه، دخیل هستند، اشاره شود. نخست اینکه تولید حمایت نمیشود. زمانیکه سرمایهگذاری در بانک، حدود ۳۰ درصد برای کسانی که بودجههای کلان دارند، سود دارد یا کارهای دلالی، سود بالایی به همراه دارد اما بخش تولید، پایینترین سود را داراست، سرمایهگذاران با ورود به این بخش، خطر نمیکنند. مقررات دست و پاگیر برای تولیدکنندگان هم به آن اضافه شده و باعث کم شدن انگیزه سرمایهگذاری در بخش تولید میشود.
دلیل دوم مربوط به مهارت است، دانشگاهها در مهارت آموزی موفق عمل نکردهاند، اگرچه مدرک دانشگاهی زیاد شده اما این امر به مهارتافزایی منجر نشده است. وزارت علوم باید ارزیابی کند چند درصد از رشتههای دانشگاهی، در بازار کار تقاضا دارد؟ از سوی دیگر آمار بالای دانشآموختگان، فریبدهنده است، فکر میکنیم چون تعداد دانشآموختگان زیاد است پس مهارت هم دارند در حالیکه چنین نیست. بسیاری از آنها در رشتهها و گرایشهایی تحصیل کردهاند که مورد نیاز جامعه نبوده است. ضمن اینکه رشتههای دانشگاهی متناسب با شرایط روز جامعه، به روز نشدهاند و بسیاری از دانشآموختگان دانشگاهی، مهارت لازم برای کار کردن در جامعه را ندارند. برخی از دانشآموختگان مهندسی کامپیوتر دانشگاه علم و صنعت که شرکت تأسیس کردهاند به ما میسپارند که دانشآموختگان بامهارت را به آنها معرفی کنیم یعنی صرف اینکه دانشآموخته دانشگاه علم و صنعت باشند، کفایت نمیکند چون مهارت ندارند و نمیتوانند وارد بازار کار شوند.
از سوی دیگر ارتباط صنعت و دانشگاه یک ارتباط فرهنگی است و بسیاری از مسائل باید در آن حل شود از جمله وجدان کاری، تعهد، اخلاق، کارآیی و... شاید این حرف به مذاق بسیاری از مدیران اجرایی کشور خوش نیاید ولی واقعاً در این زمینه افول کردهایم. صنعت به دانشگاه اعتماد ندارد چون خروجی خوبی از کارهایی که صنعت به دانشگاه واگذار کرده، نگرفته است. ایجاد اعتماد بین صنعت و دانشگاه هم نیازمند کار ریشهای فرهنگی است و این بحث، بحثی صرفاً فنی نیست، بلکه اخلاقی و فرهنگی است.
از سویی، شرایط خاص کشور و عدم ثبات اقتصادی هم بر موضوع تولید اثرگذار بوده و باعث شده است که مونتاژ سریعترین راه رسیدن سرمایهگذار به درآمد باشد. اگر فردی، کارخانه تولید تجهیزات سخت افزاری کامپیوتر راهاندازی کند چطور امیدوار باشد که این تولیدات را تا یک دهه آینده، در عرصه رقابت بین المللی عرضه کند؟
پیشرفت علمی باعث میشود که وابستگی ما به غرب کمتر میشود. البته در برخی از رشتهها، سرعت پیشرفت علمی ما نمیتواند خیلی زیاد باشد بهویژه عرصههایی که به تجهیزات آزمایشگاهی و تکنولوژی نیاز دارد اما در برخی از حوزهها که نیازمند فکر و ایدههای نو است میتوانیم پیشرفت چشمگیری داشته باشیم همچون فناوریهای مبتنی بر وب یا صنعت بازیهای رایانهای. در این زمینه ما در کوتاهترین زمان ممکن حتی در یک برنامه یکساله به جایگاه خوبی برسیم و بسیار درآمدزا باشد. اینجاست که نوآوری باعث پیشرفت کشور و دستیابی به تکنولوژی میشود، به طوریکه درآمدهای کشور را از محل تولید ناخالص ملی افزایش میدهد.
نظر شما